مسایل جنسی بایدها و نبایدها (1)


مسایل جنسی بایدها و نبایدها (1)


 

نویسنده : حسین لاچینانی
منبع : اختصاصي راسخون



 

حسین لاچینانی

چکیده
غریزه جنسی یک غریزه خدادادی در وجود بشر است که با رسیدن سن بلوغ در انسان شکوفا می شود، و چنانچه برای آن توسط اولیای نوجوانی که تازه به بلوغ رسیده راهنمایی لازم صورت نگیرد میتواند به یک بحران تبدیل شود لذا برخورد مناسب و راهنماییهای لازم یک ضرورت است، خصوصاً در عصر حاضر که بوق تبلیغی غرب یک مانور بزرگ را بر طرح مسایل غیر اخلاقی از هم جنس گرایی گرفته تا تأسیس سایتهای غیر اخلاقی، شروع نموده و یک هجمه بی نظیر را بر علیه تمدن غنی اسلامی و آلوده نمودن جوانان و نوجوانان را در دست دارد و ما را در یک جنگ فرهنگی همه جانبه قرار داده است لذا به واسطه ضرورت طرح مسایل جنسی و بایدها و نبایدهای پیرامون آن این تحقیق در پنج فصل تنظیم گردیده تا بتواند راه گشایی برای همه به خصوص خانوادهها باشد
کلید واژه
غریزه جنسی - بلوغ- تربیت جنسی- شهوت- اخلاق جنسی- نوجوان- جوان- لذت- ارضاء-تکلیف-غرب-ازدواج-مشروع-نامشروع- حجاب- تهاجم فرهنگی- محرم و نامحرم
مقدمه
طرح مسایل جنسی بخصوص با ورود مباحث جدید و ضرورت برخورد صحیح و اسلامی، مرا برآن داشت که بعد از مشورت با استاد راهنما و هدایت فکری ایشان این موضوع مهم و مبتلابه، با عنوان مسایل جنسی بایدها و نبایدها که بایدهای آن، مربوط به مسایل اخلاقی و استفاده صحیح از این موهبت الهی در وجود انسان و نبایدها، مربوط به مسایل غیر شرعی و غیر اخلاقی که امروزه گریبانگیر بسیاری خصوصاً جوانان عزیز شده است، را انتخاب و پیرامون آن تحقیقی را شروع و با مراجعه به کتب مختلف موضوعات آنرا مورد کنکاش قرار داده تا قدمی در راه هدایت فکری قشر جوان برداشته شود، لذا در این نوشتار مسایل جدید مطرح شده، و در پاسخگویی آن بویژه با کمک آیات قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) و مراجعه به تفاسیر که جای خالی آن در اکثر کتابهای نویسندگان محترم دیده میشد، برآمدم.امیدآن که این نوشته بتواند قدمی در روشنگری و هدایت نسل نو بردارد، مجدداً از زحمات استاد راهنما حجة الأسلام والمسلمین حاج آقا فرزین و همچنین مسئولین محترم تدوین آزمایشی تحقیق در مرکز مدیریت و دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان تشکر و قدردانی مینمایم.

پیشینه طرح:
 

آنچه از تاریخ بشر برجای مانده بیش از دو هزار و پانصد سال است، بشر در رؤیای مسایل جنسی و گریز از آن و شاید به تعبیر واضحتر غوطهور نشدن در آن روزگار میگذراند، عدّهای در پی نابود کردن آن و از طرفی عدّهای دیگر همواره در شعلهور نمودن آن و هرچه بیشتر استفاده و بهرهوری از آن به هر طریق و ابزار ممکن هستند و شاید ایده و تلاش اول در مقابل همین شهوترانی بیحد و مرز بوده چرا که سرمنشأ بسیاری از جنگها و غارتهای دیروز و بحرانهای امروز بوده و هست. «اما هر چه زمان از آرزوی نابود نمودن آن میگذرد تعبیرهای واژگونهتری از آن مشاهده میشود، در هند قرن-هاست میکوشند از مظاهر جنسی و فریفتگی زنان بکاهند ولی بیشتر از گذشته در آن غوطهور شدهاند، آنها میخواهند از مسایل جنسی خلاص شوند ولی میبینند تمام ذهنشان مشغول همین مسایل شده است»(1) به واقع چرا این گونه است؟ جواب آن واضح است از چیزی میگریزند که چرخه آفرینش راه فراری برایش قرار نداده است، خدا برای حفظ نسلها همهی موجودات را از دو جنس مخالف(نر و ماده) آفریده و بین آن دو هم علقه و محبت؛ امواج مثبت و منفی برای جذب همدیگر قرار داده، حتی در جسم یکی دلفریبی برای جذب دیگری فراهم نموده و قرآن کریم از آن به محبّت نفسانی یاد میکند:« زُیّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشََّهَواتِ مِنَ النِّساء »(2) و حتی بکاربردن صحیح آن را (ازدواج) امر مقدّسی میداند، اصل وجود غریزه جنسی در انسان جای انکار نیست و اینکه در مراحل مختلف از حیات بشر تجلّیاتی دارد و تمنّیاتی را موجب میشود بحثی نیست، امّا در طریقه اعمال آن سه نظریه وجود داشته و دارد:
1- منع و کنترل کامل آن
2- تعدیل؛ ضابطه دار و قانونمند نمودن آن
3- آزادی مطلق و بیبندوباری(3) که به مسایل پیرامون هر سه نظریه پرداخته خواهد شد.

بررسی نظریات:
 

امّا نظریه اوّل: مهار کامل آن و فرار از آن است، که ریشه آن به مسیحیت کاتولیک بر میگردد« و استدلال آنها ازدواج نکردن حضرت مسیح (علیه السلام) بود» و راهبان مسیحی از ازدواج نمودن منع شدند. امّا به خاطر بیپایه بودن آن به سرعت این نظریه از رونق و حمایت افتاد چرا که؛ اوّلاً بسیاری از تلاشهای آدمی برای زندگی، به خا طر وجود همین غریزه است و چنانچه وجود آن در آدمی پلید بود خدا آن را قرار نمیداد. ثانیاً میل به بقاء و تکاثر و ازدیاد نسل، که در قرآن به آن اشاره شده« تَکاثُرٌفِی الأموالِ وَالأَولاد »(4) در انسان میلی انکار ناپذیر است. ثالثاً « ترک آن موجب بیماری-های روحی و روانی در عدّه بسیاری شده و همچنین در بین خواجگان (کسانی که به خاطر وجود بعضی از موانع مثل نداشتن آلت تناسلی قادر به همبستری و ارضای کامل جنسی نیستند) فیلسوف یا عالمی دیده نشده است.(5)
امّا نظریه دوّم که قائل به تعدیل و ضابطهمند کردن آن است، یکی از سنّتهای الهی و از وظایف انبیاء بوده و اسلام از آن طرفداری میکند و برای تخطّی از اصول و ضوابط آن مقرراتی وضع نموده است.
و نظریه سوم که هیچ قید و بند و ضابطهای برای آن تعریف نمیکند و توصیه به رهایی کامل آن دارد و آن را مثل نیاز به دفع فضولات آدمی که در هر جایی بدون زمان و قید و بندی پیش آمد، باید تخلیه شود میداند و مظاهر آن در دنیای غرب و در عقاید فرویدیسم و امروز در فمنیستها در آمریکا دیده میشود و به تفصیل پیرامون مطالب آن صحبت خواهد شد.

ضرورت
 

ضرورت طرح این مسایل از اینجا مشخص میشود که اگر چه بیش از دو هزار سال است پیرامون مسایل جنسی بحث و تبادل نظر میشود ولی به واسطهی وسیع بودن مسایل اخلاقی و غیر اخلاقی آن و بوجود آمدن مسایل جنبی و خصوصاً تأثیر استثمارگران و چپاولگران فرهنگ بر آن، باید جایگاه اصلی این غریزه در وجود انسان مشخص شده و پیرامون مسایل جدید و بحرانی آن بویژه برای جوان و نوجوان که در مرحله رشد و شکوفایی قرار گرفته است و مخاطب اصلی بحران آفرینان غربی هست بیش از پیش صحبت نمود.
هدف
بررسی جنبههای اخلاقی مسایل جنسی و آشنا نمودن نسل نو با آموزههای اخلاقی اسلام و روشهای صحیح استفاده از غریزه جنسی و تبعات مهلک گناه و بیبندوباری جنسی در ممالک غربی و تأثیر مخرّب آن بر نوجوانان و جوانان معصوم و آگاهی بخشی به همه خصوصاً خانوادهها، برای پیشگیری و ارایه راهکارهای عملی برای درمان مبتلایان به انحرافات جنسی.

فصل اول غریزه جنسی
 

غریزه: عبارت است از یک نیروی کِشنده درونی در موجودات که آنها را به هدف و مقصدی هدایت میکند و غریزه جنسی مثل سایر غرایز از همین قانون پیروی میکند و میل به آن در نهاد انسان نیز قرار داده شده و به همان واسطه دلفریبی خاصی که در زن وجود دارد و مرد را به طرف خود میکشاند موجبات تحریک و ضامن بقای نسل است.
تمایل وغریزه جنسی در تمام موجودات و مخلوقات یکی از بارزترین نشانههای قدرت الهی است که خداوند همه موجودات عالم را از دو جنس نر و ماده آفریده است « وَمِن کُلِّ شَیءٍ خَلَقنا زَوجَين »(6)
و ما از هر شیء(موجودی) دو گونه (نر و ماده) خلق نمودیم
در خصوص انسان هم میفرماید: « وَمِن آياتِه أَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً» (7)
و از آیات خداوند آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافریدو این جهان زوجیت وقتی میتواند رشته حیات موجودات را حفظ نماید که ارتباط جنسی میان آنها برقرار گردد چرا که تنها به واسطه جفت گیری و وارد شدن اسپرم جنس نر در جنس ماده است که این اتفاق میافتد و«آنقدر نیروی کشاننده باید قوی باشد که تخلّف از آن در هیچ موجودی امکان نداشته باشد»(8) مسئله غریزه جنسی در انسان از بُعد زیست شناسی به واسطه مسایل طبیعی و جسمی آن و از بُعد روانشناختی به واسطه مسایل و عوارض روانی آن و حتی از بُعد فرهنگی و دینی ملّتها، همواره مورد بحث محافل علمی و اجتماعی بوده و هست، که به همه ابعاد بویژه بُعد دینی آن در مطالب بعدی پرداخته خواهد شد.

تفاوت آن در بین انسان و موجودات دیگر
 

شاید بتوان گفت همانطور که انسان در خوردن تنوّع طلب است در غریزه جنسی نیز همین طور است زیرا در جهان حیوانات اعمال غریزه جنسی اوقات خاصی دارد، سالی یک مرتبه، شش ماهی یک بار و امثال آن و پس از عمل بارور سازی از همدیگر جدا شده، یا نهایتاً تا زمان احتیاج، به مراقبت از فرزندان خود ادامه دارد و این جدایی به میل خود حیوان نیست، بلکه حاکی از نبود میل جنسی است در حالی که در انسان کاملاً متفاوت است، چرا که انبوهی از نیازهای جنسی(جسمی) و روحی انسان در سایه ایجاد و تقویت آن پدید میآید و این غریزه اگر چه از جنبه جسمی در انسان هم تقریباً محدود است، ولی از نظرتنوّع طلبی و عطش روحی که در این ناحیه بوجود میآید، شکل دیگری دارد، به این معنا که غریزهای توانمند، عمیق و دریا صفت است و هرچه بیشتر اطاعت شود سرکشتر میشود، همچون آتشی که هر چه بیشتر به آن خوراک بدهند، شعلهورتر میشود و علّت نیرومندی آن به خاطر لذّت اشباع آن است که اگر ادامه و استمرار پیدا کند بصورت پرقدرتترین لذّت در آمده و انسان در مقابل آن احساس ضعف کرده و کاملاً تسلیم خواستههای آن می-شود، برهمین اساس برخی از مفسرین قرآن کریم در تفسیر آیه شریفه « وَخُلِقَ الأنسانَ ضَعيفاً »(9) ضعف را به عدم قدرت و توانایی انسان در برابر امیال جنسی تفسیر کردهاند، که خدای تعالی منّت نهاده و با تجویز نکاح (ازدواج) شدّت شهوت را شکسته و سختی آن را از انسان برداشته است (منظورسختی اطفاء آن)(10) و تفاوت دیگر که باز قرآن کریم به آن اشاره نموده است، در انسان، جنس مؤنث(زن) فقط برای باروری و ارضای میل شهوانی، جنس مخالف نیست بلکه بسیار بالاتر از این انگیزه است، چرا که در زندگی مشترک مایه آرامش مرد است و خداوند بین آنها مودّت، مهربانی و عشق به یکدیگر قرارداده «وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَةً»(11) ، عشقی پاک همراه با کامل نمودن همدیگر، که همواره گفتهاند در کنار افتخارات مردان بزرگ همسرانی توانا و بردبار حضور داشتهاند.

فرق شهوت و غریزه جنسی در متون اسلامی
 

آیا منظور از شهوات همان غریزه جنسی است!آنچه در اسلام پیرامون مسائل شهوانی آمده است از یک طرف شهوت را یک میل درونی معرّفی و از طرف دیگر آنرا منحصر در مسائل جنسی مطرح نموده که به تعدادی از این آیات اشاره می گردد:
«إِنَّكُم لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهوَةً مِن دُونِ النِّساءِ بَل أَنتُم قَومٌ مُسرِفُونَ» (12) بدرستیکه شما ( قوم لوط ) زنها را ترک کرده و با مردان شهوترانی (عمل جنسی) مینمایید؛ آری شما قومی فاسد و اسراف کارید. این آیه اشاره به شهوترانی و اِعمال غریزه جنسی در قوم لوط دارد که در آیه، منظور از شهوت غریزه جنسی میباشد. اما در آیهای دیگر آنرا مطلق دوست داشتن معرّفی مینماید :«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ»(13) آرایش و زینت داده شدهاند مردم به دوست داشتن و میل نفسانی به زنان و فرزندان و همیانهای طلا و نقره، از این آیه استفاده میشود که شهوت به معنی عام کلمه (دوست داشتن نفسانی شیء) مطرح است، در تفاسیر آمده:شهوات ما را بدان میخوانند که همه تواناییهای خود را مصروف دنیا کنیم تا زمانی که به آخرت رسیدیم چیزی در دست نداشته باشیم، در صورتی که عقل ما را به موازنه و تعدیل کردن میان دنیا و آخرت دعوت میکند و هنگامی که انسان در بند آخرت باشد، آخرت برای او تضمین میشود، هر چه که برای آخرت صورت گیرد بهره دنیوی نیز خواهد داشت ولی بالعکس آن نه! هنگامی که آدمی تنها همّ خود را در دنیا و شهوات حاضر آن قرار دهد به آخرت کفر میورزد و به آن سبب که آن را نمیبیند بلکه دیوارهای شهوات او را از دیدن میدانهای گستردهی آینده محروم ساخته تمام همّت خود را مسروف آن مینماید.(14)آنچه این آیه به آن اشاره دارد، شهوات گوناگون هستند؛ گاهی دوستی زن و فرزند و گاهی دوستی ثروت و طلا و نقره است و گاهی نیز حبّ داشتن ریاست و اسبان و چهارپایان که در قسمتهای بعدی آیه به آن اشاره شده است! آیه بعدی که شهوت را منحصر در کامجویی جنسی معرّفی می کند این آیه است: «وَ يُريدُ الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَميلُوا مَيْلاً عَظيماً»(15)در مراجعه به تفسیر بیان آن اینگونه است: خدا به وسیله احکام، نعمتها و برکاتی که بر اثر آلودگی به شهوات از شما قطع گردیده است به شما باز گردانده ولی شهوت پرستان میخواهند که شما را در امواج گناه غرق نموده و از راه سعادت باز دارند.(16) و ازآن جمله در سوره مريم آن را به معنی خاص مسایل جنسی معرفی مینماید«وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا»(17) و کسانی که تبعیّت از شهوات نمودند و اینها بزودی در گمراهی قرار میگیرند. در این آیه؛ شهوت به معنی میل افراطی آدمی مطرح است که شخص را در گمراهی قرار میدهد! آزادیهای جنسی اگرچه در دید اوّل نوعی لذّت و کامجویی است لکن با توجه به عوارض فردی و اجتماعی بزرگترین سقوط و انحراف است، چرا که بیبندوباری جسم را ذوب، فکر را مشغول، اموال را تباه و اطمینان را سلب میکند، میل به تشکیل خانواده را از بین میبرد و فرزندان نامشروع به جامعه تحویل میدهد.(18) و در حدیثی نیز از پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) وارد شده است که فرمودند:«حَفَّتِ الجَنَّة بالمَکارِه وَ حَفَّتِ النّارُ بالشََّهَوات»(19) بهشت پیچیده در سختیهاست و آتش جهنّم پیچیده در شهوت رانیها آنچه از این آیات برداشت میشود البته به ضمیمه آیات دیگر و احادیث مختلف شهوات به دو دسته تقسیم میشوند:
1. شهوات به معنی مسایل جنسی
2. شهوات به معنی محبّت به هر شیء حال از جمادات « مثل طلا و نقره » یا از موجودات دیگر مثل« فرزندان» و مانند آن، که شهوات هم به صورت عموم لذّتهای نفسانی خصوصاً از اعتدال خارج شده مطرح شده و هم به صورت خصوص لذایذ جنسی افراطی مطرح است! و نقطه مقابل آن عفّت است که به معنی خویشتنداری در برابر هرگونه تمایل افراطی نفس است و مفهوم خاص آن نیز خویشتن داری در مقابل بیبندوباری جنسی میباشد. آنچه، که در این نوشتار از شهوت مطرح است، فقط میل جنسی مورد نظر میباشد.

تفاوت غریزه جنسی در مرد و زن
 

زنان و مردان از نظر جسمی و روحی تفاوتهای آشکاری دارند، حتی در مسایل جنسی نیز از تفاوتهایی برخوردار هستند. از نظر علمی در وجود مرد و زن هورمونهای دوگانه جنسی وجود دارد و چون یکی از آن دو بر دیگری غلبه نماید رجُولیّت یا اُنوثیّت آشکار میشود، هورمونهایی که نوع جنس را مشخص میکنند هنگام پیری ضعیف شده و نوبت به غلبه هورمونهای مخالف میرسد لذا دیده میشود که تارهای حنجره زن (پیرزن ) کلُفت و خشن شده ولی صدای مرد (پیرمرد) نازک و عواطفش مانند زنان رقیق میشود.(20)به چندین تفاوت اشاره میشود؛
1. تفاوت در سن بلوغ یکی از تفاوتهای فاحش بین زن و مرد است که آن دو را از هم متمایز مینماید
2. در نحوهی بالغ شدن، که مردان با احتلام و انزال منی است و در زنان قاعدگی نشانه بلوغ است
3. زن از نظر غریزه جنسی با آبستن شدن تقریباً به یک حدّ اعلا میرسد و خواهان مرد دیگری نیست در حالیکه چون این مسئله در مرد وجود ندارد، غریزه بیشتری برای دفع آن در جای دیگر و با شخص دیگر دارد.
4. زن خواهان میل جنسی محض نیست بلکه خواهان تصرّف در قلب شخص مورد علاقه (شوهر) خود است.
5 . در آمیزش بنای مرد به جنبه مادّی و سکسی آن است، در حالی که در زن جنبه معنوی هم در آن هست عشق داشتن و آنرا امر مقدس دانستن(21)
* تفاوت غریزه جنسی با غرایز دیگر
اگر چه امیال دیگر مثل گرسنگی و تشنگی از بدو تولّد با اوّلین گریههای کودک آغاز میشود ولی آغاز این میل هم، آنچه که باور بر آن است از بدو توّلد همراه انسان میباشد که در دوران سه سال اوّل زندگی متوجّه خود طفل است و این نوع رفتار طبق نظر عده ای از کارشناسان تجلّیات جنسی با رفتارهای موهن است. امّا از سن سه و چهار سالگی مسائل جنسی برایش قابل فهمتر است و از آن رفتارهای موهن کم کم خارج میشود، لذا دوست دارد خود را بپوشاند و دوست ندارد لخت و عریان باشد و از نگاه دیگران به بدن عریان خود احساس شرم دارد و امّا در سنین 5 و 6 سالگی هنوز هورمونهای جنسی رشد ضعیفی دارند و فعالیت غدد دیگر بدن بیشتر است. برخی از شواهدی که در مورد این دو دوره وجود دارد، حاکی از این مسئله است که ظهور و بروز صفات ثانویه جنسی، برای نوع کودکان در زمان کودکی رخ نمیدهد بلکه این امر به دوره نوجوانی به بعد مربوط میشود با این حال برخی از صاحب نظران معتقدند کودکان نیز از درک ضعیف نسبت به مسایل جنسی برخوردار هستند(22)ولی درمقابل نیازهای دیگر آدمی در مرحله پایینتری قرار دارد.

ارزش واقعی غریزه جنسی
 

در ادیان مختلف و مکاتب گوناگون همیشه دربارهی مسایل جنسی صحبت بوده است، قطعاً ادیان الهی با مسایل جنسی از راه مشروع هیچ مشکلی نداشتهاند و حتّی مسایلی را پیرامون آن و نحوهی صحیح استفاده از آن بیان میکردهاند ولی جالب این است که در عقاید بعضی مذاهب که البته دستخوش تحریفات در این مورد هم قرار گرفتهاند، بر خلاف نظر ادیان الهی نظراتی دیده میشود.آنچه ریشه در عقاید قدیمی عدهای از مسییحیان دارد ، اینچنین بوده که علاقه جنسی را ذاتاً پلید میخواندند و حتی آمیزش جنسی، با همسر را موجب تباهی و سقوط میدانستند و در بین راهبان و متولّیان کلیسا یک عقیده انزجار از ازدواج پدیدار شده و قداست انسان را در ترک آن میشمردند و توصیه آنها به طالبان پاکی، تن ندادن به ازدواج بود، آنها وجود غرایز را سدّ راه درجات عالی انسانی میدانسته و میگفتند: باید با آن مبارزه کرد تا مدنیّت رشد کند و حتی در نقاطی که دور از مسیحیت بودهاند، ادیان و راهبانی وجود داشتند که طرفداری از تجرّد و مجرّد زیستن و عدم تماس با زن را مطرح میکردند .مثل اسینتها در میان یهودیان و لذا یک نهضت عمومی ریاضت و دوری گزینی از مسائل جنسی در دنیای قدیم وجود داشته است.در یونان «روم قدیم» و حتی افلاطونیان نیز نوعی ریاضت طلبی باب بوده است.در ایران هم این عقیده به سمت باختر پخش شد که مادّه عین تباهی است و این عقیده هم بوجود آمد که هر رابطه جنسی ناپاک و پلید است.(23)و این طرز تفکر قرنها وجدان انبوهی از افراد بشر را تحت نفوذ ترس نفرت انگیز خود قرار داده و به عقیده روانکاوان اختلالاتی روانی و بیماریهای روحی فراوانی بوجود آورد.و از آن بدتر عکسالعمل منفی« و برعکس این عقیده » موجب شد یک عقیده افراطی در مقابل آن قد علم کند و تا جایی کشیده شود که آن عقاید عجیب را امثال فروید بیان نمایند! و مثل راسل را به حد پرستش غریزه جنسی بکشاند!که از عقاید برتراند راسل است که میگوید:باید بکلّی اخلاق کهن را نسبت به تمایل جنسی واژگون کرده اخلاق نوین بنیان نمود و علل و اسباب ایجاد آن اخلاق کهن را برداشت که عبارت بودند؛ از مالکیت مرد بر زن ، حسادت مردان به یکدیگر از اینکه کسی با زن آنان معاشرت نداشته باشد وکوشش مرد برای اطمینان به پدر بودن خود (یعنی اینکه بداند فرزند از نطفه اوست) و اعتقاد مرتاضانه به پلیدی روابط جنسی و...البته جالب این است که بعد از آن اضافه میکند:این اسباب ریشه در تعّدی و ستمگری مردان داشته، یا ریشه در خرافات و یا شرایط زندگی قدیم بشرکه بکلّی آنها محو شدهاند و لذا مالکیت مرد از میان رفته و زن میتواند مستقلاً زندگی نماید، اطمینان به پدر بودن با کنترل عمل زناشویی و استفاده از وسایل امروزی برای کنترل نسل از بین رفته و در روابط آزادانه زن می تواند از وسایل ضد آبستنی و قرصها استفاده نماید و ازدواج اختصاصی زن با یک مرد و محدود نمودن او مفهومی ندارد و روابط باید آزادانه باشد،شوهر هم از حسادت به دیگران (غیرت) دست بردارد و بگذارد زن در انتخاب معشوق خود آزادانه عمل نماید. (24)ولی ارزش واقعی تمایل جنسی چنانچه اسلام و همه مکاتب الهی بدون دستبرد و انحرافاتِ ایجاد شده در آنها، به آن معتقدند این است که هردو نظر گذشته تباهی و بدبختیهای اجتماعی را بدنبال داشته است و هر دو در افراط و تفریط وارد شدهاند، ولی اسلام به عنوان کاملترین دین، ارزش واقعی آنرا بیان کرده و از طرفی بر پلید بودن اصل تمایل جنسی و یا آزادی مطلق خط بطلان می-کشد، و حتی سفارش به بهترین راه(ازدواج) مینماید:«وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ»(25) به ازدواج در آورید مردان بیزن و زنان بیشوهر و كنيزان و بندگان خود را و اگر مرد و زنی فقيرند خدا به لطف خود آنان را بینیاز و مستغنی خواهد نمود! که خداوند به احوال بندگانش آگاه و رحمتش وسیع و نامتناهی است. اسحاق بن عمار از امام صادق‏(عليه السلام) در حديثى نقل مى‏كند كه ‏به حضرت عرض كردم؛ آيا درست است كه مردم مى‏گويند: فردى نزد پيامبر آمد و از تنگدستى و فقر شكايت كرد، وحضرت سه ‏بار به او فرمودند:
ازدواج کن؟حضرت امام صادق‏(عليه السلام) فرمود: آرى.. درست است، سپس‏امام‏(عليه السلام) فرمود: رزق و روزى، به همراه زن و خانواده است.(26)همچنین احادیث بسیار زیادی در این باب ذکر شده است که فقط اشاره ای به آن روایات میشود:
حدیثی ازپیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم ) وارد شده که فرمودند: « النّکاح سُنَّتی فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتی فَلَیسَ مِنّی»(27)
ازدواج سنت و روش من است هرکس از راه و روش من روی برگرداند از من نیست. حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام): « مِن اَخلاقِ الأنبیاء حُبُّ النِّساء »(28)از اخلاق پیامبران دوست داشتن زنانشان بوده است.و بالاتر این است که اسلام امر به تزویج مینماید و آنرا نیمی از دین شمرده و حتی اعراض کننده از آن را بدترین انسانهادانسته «شِرارُکُم مواتُکُم العُذّاب »(29) بدترین مردگان شما مجردها هستند؛ (کسانی که امکان ازدواج داشتند ولی ازدواج نکرده از دنیا رفتند)اسلام ازدواج را به عنوان یک حدّ ایدهآل در امور زندگی تعریف و تمجید نموده است و ساخته شدن اخلاق را به وسیله ازدواج تبیین نموده که از پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله وسلم ) وارد شده:« زَوَّجُوا أَیاماکُم فَاِنَّ اللهَ یُحسِنُ لَهُم فی أَخلاقِهِم وَیُوَسِّعُ لَهُم فی أَرزاقِهِم و یَزیدُهُم فی مُروّاتِهِم»(30) مردان مجّرد و عزب خود را زن دهید، تا خداوند اخلاق-شان را نیکو و روزیشان را فراخ و جوانمردی آنها را زیاد کند.و اینجاست که قوانین بشری را خدا قرار داده تا هم نسل حفظ شود و هم از بیبندوباری جلوگیری شود، چنانچه اگر رها شودو از تمایلات جنسی بشری (از راه صحیح ) پا فراتر بگذارد انسان را وادار به اعمال غریزه با همه چیز و همه کس حتی با محارم خود، همجنس خود، حیوان و حتی جمادات مینماید.و افراط در آن، انسان را به تباهی و غفلت از اهداف عالیه بشری میکشاند، در حدیثی از امام علی(علیه السلام)در (غررالحکم صفحه 677) وارد شده است:«مَن تَسَرَّع اِلی الشَّهَوات تَسَرَّعَ اِلی الآفات» کسی که زیاده روی در شهوات نماید، خود را در مهلکه آفات وارد نموده است، و راه صحیح آن که ازدواج است را سبب پاکدامنی میدانند؛قال رسول الله(صلّی الله علیه وآله وسلم ):یا مَعشَرَ الشَّباب مَنِ استَطاعُ مِنکُم الباهَ فَلیَتَزَوَّج فَأنَّهُ أَغَضُُّ لِلبَصَرَ وَ أَحصَنُ لِلفَرج
ای گروه جوانان؛ هرکدام از شما را قدرت و استطاعت است ازدواج کنید، تا دیدگانتان کمتر زنان را دنبال کند و دامنتان پاک بماند.

پي نوشت ها :
 

1.رفتارهای جنسی ص 11
2. آل عمران آیه 14
3. مسایل جنسی کودکان ص 19
4. حدید آیه 20
5..مسائل جنسی کودکان ص20
6. ذاریات آیه 49
7. روم آیه 21
اخلاق و رفتارهای جنسی ص 15 .8
9. نساء آیه28
10.فرهنگ جوان ص398
11. روم آیه21
أعراف /81 .12
13. آل‏عمران /14
14.تفسیرهدایت ج 1ص490
15.نساء / 27
16. تفسیر نمونه ج3ص353
17.مريم / 59
18. تفسیر نور ج1ص305
19.پیام پیامبرص772
20. اسلام وتمایل جنسی ص 781
21. ازدواج مکتب انسان سازی ص 51 به بعد
22.تربیت جنسی در اسلام ص57
23. زناشویی و اخلاق ص 25
24. اسلام وتمایل جنسی ص 8
25. نور /32
وسائل الشيعه ج‏14، باب 11، ص‏25 .26
مستدرك الوسائل، ابواب مقدّمات نكاح، باب 1، حديث 15. .27
28.درر الاخبار ص452
وسائل الشيعه، ج‏14، ص‏7، حديث 3و 29.
پیام پیامبر ص768 .30

ادامه دارد